تنهایم؛درکویری ازباورهای بی بنیاد
تنهایم؛در دریایی از آبهای سیاه وهم
تنهایم؛به گونه ای که تنهایی هم از من گریزان است
روزی تنهایی ام را نسیمی ربود
چند صباحی با خود داشتش
اما افسوس!
که تنهاییم چنان تیره و بیرنگ است
که نسیم نیز ناسزا گویان باز پسش می آورد
که این تنهایی ننگین و جنون وارت؛ارزانی خودت
باز تنهایم؛بازتنهایم؛بازتنهایم
کاش روزی کسی؛خدا؛مرا از این تنهایی بگیرد
تاشاید تنهایی بتواند از دستم نفسی در آسودگی بکشد
باز تنهایم!تنهای تنها
تنهاترازهمیشه
نظرات شما عزیزان:
|